تایتل قالب طراحی سایت سئو قالب بیان



همه چیز به این آغوش لعنتی برمی‌گردد؛ به همین بغل شدن و نشدن!... همه‌ی این عصبی شدن‌ها و به هم پریدن‌ها؛ همه‌ی این دلتنگی و استرس؛ همه‌ی این غصه‌ها و بغض‌ها؛ همه‌ی این زور تنهایی، فقط و فقط به بغل نشدن برمی‌گردد!... و البته بیشتر به بغل نشدن از طرف جنس مخالف!

کاش هر آدمی، هر جایی که هست، هر چقدر تنها هم که هست، یک دوستی در میان جنس مخالف داشت، تا حداقل گهگاهی، تا حد امکان، این "بغل نشدن" از طرف یار و همراه نداشته‌اش را برایش جبران می‌کرد!

به قلم سعید زادمهر     اینجا


پ ن: نقاشی اثر romeldolatorre

پ ن 2:خیلی راهکارشو جدی نگیرید. مثل یه فانتزی بهش نگاه کنید ;-) ولی صورت مسئله ...


یانوشکا .. ۹۵-۵-۱۷ ۲ ۶ ۳۴۶

یانوشکا .. ۹۵-۵-۱۷ ۲ ۶ ۳۴۶





برای کسی که دوستش دارید، با عشق، با مهر چیزی بنویسید.. نذارید توی حسرت شنیدنش بمونه. اسمشو صدا کنید، با یه میم مالکیت آخرش.. 


پ ن: این متن خیلی به دلم نشست. اسکرینش هم تقدیم به شما :-)


یانوشکا .. ۹۵-۵-۱۶ ۷ ۹ ۴۳۳

یانوشکا .. ۹۵-۵-۱۶ ۷ ۹ ۴۳۳




این روزا با یه ولع تموم نشدنی کتابای نخونده و فیلمای ندیده رو می بلعم.کمتر از یه ماه دیگه دوباره زندگیم میره رو دور تند!

برنامه ی کلاسام و برنامه ی کاریم مشخص شده. طبق معمول از خونه بیرون زدن وقتی هوا تاریکه و البته خونه برگشتن وقتی بازم هوا تاریکه! روزایی که دوباره باید 4 صبح بیدار بشم و 5.5 یا 6 از خونه بزنم بیرون. دلم میخواد اونایی رو که خونشون دم دانشگاهه و کلی غر میزنن که واسه رسیدن به کلاسای هفت صبح مجبورن ساعت شیش و نیم بیدار بشنو با خاک یکسان کنم!!! چون حتی یه روز هم صبح به اون زودی از خونه بیرون زدنو تجربه نکردن. شب له له خونه رسیدنو تجربه نکردن. با تمام این حرفا همیشه هم بنظرشون وقت کتاب خوندن یا مثلا هرکار به درد بخور دیگه ای رو ندارن! بنظرم همه چیز به این برمیگرده که تو بخوای واسه یه کاری وقت بذاری یا نه. وگرنه توی تاکسی و اتوبوس و بی ار تی هم میشه.

تو زندگیم حتی چیزایی رو که دیگران خیلییی ساده به دست اوردن، با جنگیدن و سختی به دست اوردم. ولی عمیقا عاشق لحظه به لحظه ی زندگیمم. گاهی فکر میکنم واقعا کسی هست که تمام اون چیزایی رو که من تا این سن تجربه کردمو تجربه کرده باشه؟! بعید میدونم..

این زندگی با همممهههه ی سختیاش ارزش جنگیدنو داره. ایمان دارم. قدر بدونیم، بدون غر زدن، بدون شاکی بودن از زمین و آسمون..

پ ن : نقاشی اثر جان گادمونسن


یانوشکا .. ۹۵-۵-۱۶ ۸ ۱۳ ۴۲۶

یانوشکا .. ۹۵-۵-۱۶ ۸ ۱۳ ۴۲۶


برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

یانوشکا .. ۹۵-۵-۱۶ ۲۰۰

یانوشکا .. ۹۵-۵-۱۶ ۲۰۰




زن بودن مرد بودن، دکتر یا مهندس بودن، ترک و لر و ... بودن، متاهل یا مجرد بودن و ... هیچ کدوم نمیتونه باعث افتخار ادم باشه. هیچ کدوم بار معنایی خاصی همراه خودش نداره. این ماییم که به اینا معنا میدیم، میتونیم واسه جایگاه و موقعیتمون باعث افتخار باشیم و نه برعکس. خیلی کوته فکریه که ما بخوایم به اینا افتخار کنیم!

شخصیت و عقاید و افکارمون میتونه توی هرکدوم از این جایگاها تبلور پیدا کنه. بطور کلی ظرفش خیلی مهم نیست. محتوا مهمه..

و چقدررر حقیرن، آقایون مفتخر به مرررررد بودن، پزشکای مفتخر به دکتر بودن، نژاد پرستای مفتخر به شهرشون که بیش از همه آبروی هم جنسا و هم صنفا و هم شهریاشونو بردن..

کاش نگاه انسانی رو تمرین کنیم. یه نگاه فراجنسیتی و فراقبیله ای و فرای موقعیت و جایگاه..

پ ن : نقاشی اثر Kris lewis


یانوشکا .. ۹۵-۵-۱۵ ۱۱ ۱۳ ۵۶۶

یانوشکا .. ۹۵-۵-۱۵ ۱۱ ۱۳ ۵۶۶




تو جامعه ای که آقایون و خانماش حق و حقوق برابر ندارن، حاصلش میشه اینکه خانما واسه رسیدن به خواسته هاشون به اسلحه ی زنانه متوسل میشن. حاصلش میشه مردایی که توی یه دعوا مقابل یه زن قرار میگیرن ولی به سادگی یه ادا و عشوه حقشون خورده میشه. حاصلش میشه پسرایی که مدام از "استااااااااااد" گفتن دخترا شاکی هستن.

پ ن 1: تعریف یه عده از فمینیسم خیلیییی ایراد داره. اونایی که هنوز نفهمیدن معناش عدالته نه دفاع از حقوق خانما. معناش خیلی سادست! نر و ماده نباشیم! کمی انسانیت..

پ ن 2:نقاشی اثر Una Joven


یانوشکا .. ۹۵-۵-۱۵ ۹ ۴ ۳۴۲

یانوشکا .. ۹۵-۵-۱۵ ۹ ۴ ۳۴۲




به نظرم خانمایی که خیلیییی روی پوشش و محجبه بودنشون اصرار دارن، همون اندازه فکرشون بیماره که خانمایی با پوششای نامتعارف که صرفا هدفشون جلب توجهه. هردو گروه باور کردن که تن و بدنشون معرف اوناست و خودشونو به شکل جنس و کالا میبینن. کالایی که باید به همه نشون داده بشه یا کالایی که باید از همه پنهان بشه و صرفا به یه نفر هدیه بشه!!!! کاش توی وجودشون چیزی فرای جسمانیت ببینن.. کاش!


پ ن : نقاشی اثر Romeldolatorre


یانوشکا .. ۹۵-۵-۱۴ ۱۰ ۱۰ ۳۵۲

یانوشکا .. ۹۵-۵-۱۴ ۱۰ ۱۰ ۳۵۲



یانوشکا .. ۹۵-۵-۱۴ ۹ ۹ ۳۶۱

یانوشکا .. ۹۵-۵-۱۴ ۹ ۹ ۳۶۱



آدما رو دق مرگ نکنیم!! اگه دوسشون نداریم، بهشون بگیم. به همین سادگی!

پ ن : نقاشی اثر Kris Lewis. چشمای این دختر خیلی خاصه. بنظرم یه جور حسرت یا مثلا انتظار توش موج میزنه.



یانوشکا .. ۹۵-۵-۱۴ ۶ ۲۳۴

یانوشکا .. ۹۵-۵-۱۴ ۶ ۲۳۴


پست فاطیما بانو: اینجا

جواب من به پست فاطیما جان:

من جوابو درمورد ادمی با شرایط و موقعیت خودم میدم. ممکنه عده ی خیلی خیلی کمی دلیل گارد گرفتنشون و عدم تمایلشون واسه یه رابطه این باشه و این مطلب به درد کسی نخوره. یا اصلا ممکنه کاملا بی ربط به موضوع باشه.ولی حداقل مزیتش اینه که با دیدگاه های متفاوت آشنا میشید.

واسه ی من یکی از اصلی ترین دلایل اینه که بنظرم توی روابط یه خانم و اقا اصلا موازنه ای برقرار نیست. بنظرم تو هر رابطه ای یه جور موازنه لازمه. این که تو داری چطوری واسه یه نفر مایه میذاری و در ازاش چی دریافت میکنی؟! مشکل اینجاست که اکثر آقایون توی هر رابطه ای، شدیدا به اون حس سلطه و مالکیت خودشون علاقه دارن. یعنی به هیچ قیمتی حاضر نیستن از موضع خودشون کوتاه بیان. قبل از شروع هر رابطه ای، تمام زورشونو میزنن که حس کنن مالک این ادم هستن. بنظرم خیلی وقتا زورآزمایی میکنن! که خب حالا من با این همه توانایی!!! میتونم مخ فلان دختره رو که از بقیه هم سفت و سخت تره رو هم بزنم یا نه! و مشکل وقتی بدتر میشه، که در ازای این مالکیت نمیخوان هزینه ای هم پرداخت کنن. نمیدونم کی بهشون گفته همین که توی زندگی یه دختر حضور داشته باشن کلی هم واسش افتخاره!!!! وقتی یه رابطه دو طرفست، باید هردو طرف هزینه بدن و هردو طرف هم در ازاش چیزی دریافت کنن. چیزی که من دور و برم دارم میبینم، آقایونیه که فقط دریافتی دارن و خانم هایی که فقط دارن هزینه میدن. حتی توی رابطه های جدی تر مثل ازدواج.واسه ادمی مثل من که هرانچیزی رو که بخوام خودم به دست آوردم یا در آینده ی نزدیک به دست میارم، یه آقا چه حرفی واسه زدن داره؟! من نیازی به پول و موقعیت اجتماعی و تحصیلات و دارایی های اون ادم ندارم. چون خودم همشو دارم. اجباری هم واسه برقراری رابطه ندارم چون انقدری پدر و مادر روشن فکری دارم که حتی ازدواجو یه گزینه ی اختیاری میدونن. پس اون ادمی که جلو میاد باید حرفی واسه زدن داشته باشه، برگی واسه رو کردن داشته باشه! ولی اون چیزی که جامعه ی ما به پسرا القا کرده اینه که یه دختر به شما بخاطر پول و جایگاه و .. تون نیاز داره! که حداقل توی جامعه ی امروزی صدق نمیکنه.

بین دوستام هم زیاد بودن اقایون پزشکی که ترجیح دادن با یه خانم خانه دار ازدواج کنن تا همچنان سلطشون برقرار باشه و از طرف دیگه بنظرم حداقل اون موازنه برقراره. ولی خب کم ندیدم دختر و پسرای پزشکی که با هم ازدواج کردن. مثلا هر دو دانشجو. درسشون تموم شده ازدواج کردن. اقا طبابت میکرده، خانم در حال خانه داری بوده و حالا کار سبک، خانم باردار بوده، اقا تخصص خونده. خانم بچه داری کرده، اقا فوق تخصص گرفته. و نهایت افتخار اون خانم اینه که مثلا شوهرم کمکم ظرف میشوره یا هفته ای یه بار غذا درست میکنه!!! استدلال یه اقا رو برای ازدواج میتونم درک کنم. ولی یه خانم رو هرگز. یه اقا با ازدواج به اون ارامشی که میخواد میرسه، زندگیش فرم میگیره، حاضر و اماده بچه تحویل میگیره! ولی یه خانم فقط بار روی شونه هاش زیاد میشه. علاوه بر کارش، کار خونه و بچه هم اضافه میشه و صدالبته راه پیشرفتش سد میشه. این اصلا عادلانه نیست.من به شخصه آدم احساسی ای نیستم. یا کسی که سریع وابسته بشم. همیشه هم حد و مرزام مشخص بوده. واسه همینم هربار کسی خواسته نزدیک بشه، از همون اول در جریان همه چیز قرار گرفته. اینکه سبک زندگی من چیه و ... همیشه هم گفتم. اینکه طرف مقابل ظاهرش چیه، پول و موقعیتش چیه و حتی تحصیلاتش، اصلا اهمیتی نداره. فقط اخلاق و شعور داشته باشه کفایت میکنه( البته + یه سری جزئیات مهم) واقعا فکر نمیکنم این انتظار زیادی از یه آدم باشه. بخصوص اینکه من کم ندیدم دخترایی رو که حتی واسه یه دوستی ساده هم پول طرف و موقعیت شغلی و خانوادگیش رو میسنجن. اکثر این ادما بعد از شنیدن شرایط من معمولا پا پس کشیدن (که خدا خیرشون بده که حداقل تکلیفشون با خودشون روشنه!) و اینکه گفتن ترجیح میدن زندگی سنتی تری داشته باشن یا مثلا من خیلی غربی فکر میکنم! یا هرچی..

ولی مشکل اصلی گروه دومن. آدمایی که از همون اول همه چیزو میدونن و با روی باز می پذیرنش. کسی که از همون اول همه چیزو دقیییق میدونه و می پذیره و قول میده!!! دیگه حق نداره زیرش بزنه. اونم آدمایی که اتفاقا خیلی هم متشخصن و خیلی متمدنانه!! قول های بلند مدت میدن. من محتاج توجه و نظر کسی نیستم. چیزی توی زندگیم کم ندارم که بخوام لنگ این باشم که یه ادم به فرض بیاد و با من ازدواج کنه!!!! ولی! وقتی یه نفر داوطلبانه، خودش و با اختیار خودش پا پیش میذاره و خیلی هم مشتاق و طالب و عاشقه!! ، من روی حرف و قولش به عنوان یه انسان حساب باز میکنم. شکل و فرم زندگیم به طبع تغییر میکنه. ولی وقتی بعد یه مدت اون ادم برحسب تنوع طلبی خیلی ساده همه چیزو رها میکنه و پا روی همه چیز میذاره و میره، چی به سر اعتماد من میاد؟! وقتی من میببنم اتفاقا ادمی که نه هرزست و نه ادم بدیه و اتفاقا هم واقعا منو دوست داشته و هم ادم خوب و متشخصی بوده، تنوع طلبی یا هرچیز دیگه ای باعث میشه پا روی حرفش بذاره، چرا باید از یه سوراخ دو بار زخم بخورم و اجازه بدم این تجربه تکرار بشه؟؟!! بهتر نیست در کمال ارامش زندگیمو بکنم و خودمو درگیر این مسائل نکنم؟! این نشون میده این یه ویژگی مشترک بین اقایونه و گریزناپذیر. پس قطعا در اینده هم میتونه تکرار بشه. منم ترجیح میدم اصن یه دیوار بتونی دور خودم شکل بدم!!! توی ارامش زندگیمو بکنم و به اهداف بزرگ زندگیم فکر کنم. عشق هم یه دروغ و فریب بزرگه، که صرفا باعث محدودیت میشه. من به هیییچ قیمتی حاضر نیستم از موضعم کوتاه بیام.مگر اینکه کسی بتونه قانعم کنه که خیلییی بعید میدونم!


یانوشکا .. ۹۵-۵-۱۳ ۱۴ ۱۱ ۷۱۸

یانوشکا .. ۹۵-۵-۱۳ ۱۴ ۱۱ ۷۱۸


۱ ۲ ۳ ... ۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴