تایتل قالب طراحی سایت سئو قالب بیان


1. چقدر آب و هوا و حال و هوای اردیبهشت و خردادو دوست دارم. هرچقدر بیشتر به اردیبهشت نزدیک میشیم من بیشتر حس و حالم خوب میشه. همیشه روزای قبل از تولدمو بیشتر از روزای بعدش دوست دارم. معمولا اون روز اونجوری که دلم میخواد از آب در نمیاد.

تولدبازی و کادو دادنو دوست ندارم. اینکه کسی هدیه بهم بده و .. رو هم دوست ندارم. بخصوص هدیه هایی که کمترین خلاقیت و احساسی توشون نیست و صرفا رفع تکلیفن. ولی واسم مهمه که ادمایی که واسم مهمن روز تولدمو یادشون باشه. روز تولد واسم روز مهمی نیست. ولی نشون میده چقدر بقیه به یادتن.

راستش عید به یه ادمایی تبریک گفتم که مطمئنم باعث تعجب خیلی هاشون شده. بنظرم خیلی حس خوبیه از جایی که انتظارشو نداری، احترام دریافت کنی و ادما نشون بدن که به یادتن. ولی خب راستش برعکسش واسم پیش نیومد.

این روزا به این فکر میکنم که انقدری که دیگران واسم مهمن و واسشون وقت و انرژی صرف میکنم، منم همینقدر واسشون مهمم؟! راستش اصلا. حتی به اندازه ی نصفش هم نه! من شاید ادم مهربون و خوش اخلاقی نباشم، اما بنظر خودم همیشه توی جمعای دوستانه وااقعاا بامعرفت و. همراه بودم. خیلی خیلی نا امید کنندست که حس میکنم برعکسش اصلا صادق نیست. دارم به این نتیجه میرسم که نباید زیادی واسه ی ادما از دل و جون مایه گذاشت.

2. دیشب واسه ی اولین بار سازمو خودم کوک کردم. قبلا این کارو یادگرفته بودم ولی جرئت انجامشو نداشتم چون میترسیدم یهو بزنم سیم هاشو پاره کنم. دیشب بالاخره انجامش دادم و واقعا به عالمه حس و حال خوب بهم داد.

3. از 5000 گیگ اینترنت عیدانه ی شاتل، 300 گیگ فیلم و سریال دانلود کردم. هر فیلم و سریالی که حتی یه بار اسمشو شنیده بودم. الان یه عالمه ذوق واسه دیدنشون دارم. ولی من و این همه میانترم و ... :-(

4. یه رفیقی داریم که یه عالمه رو اعصابه. اخلاقاشو دوست ندارم، برخورداش حس خوبی بهم نمیده و ... اونم همیشه از رفتار سرد و خیلی جدی من شاکی بود. از اول امسال همه ی تلاشمو کردم که واقعا باهاش مهربون و خوش اخلاق باشم. انقدررررر این قضیه واسش عجیب بود که امروز یک ساعت پشت تلفن سعی داشت بفهمه دلیل تغییر رفتارم چیه. ولی تنها دلیلش اینه که وقتی به دیگران حس خوب بدی، میتونی امیدوار باشی حس خوبی ازشون بگیری.. معلومه که این روزا دارم واسه ی یه حال خوب به همه چیز و همه کس چنگ میزنم؟!

5. خدایا یکم حال خوب لطفا! 


یانوشکا .. ۹۶-۱-۲۱ ۱۵ ۰ ۶۶۵

یانوشکا .. ۹۶-۱-۲۱ ۱۵ ۰ ۶۶۵


انقدررررر ذوق قالب جدید وب کتاب (bookworm.blog.ir) رو دارم که هر پنج دیقه یه بار بازش میکنم و نگاهش میکنم. واقعا خیلیی خوشگل شده. طراحیش پر از ریزه کاری و ظریف کاریه که فقط از یه ادم خیلی حرفه ای و کاردرست برمیاد. توصیه میکنم حتما حتما به بارم که شده، وب رو با لپتاپ ببینید چون خیلی از ریزه کاری ها و قابلیت هاش با گوشی دیده نمیشه. 

دوست دارم که محتوا هم کاملا مناسب یه فضای به این شیکی و زیبایی باشه واسه همینم تو فکر یه سری تغییراتم. لطفا اگه نظر یا ایده ی خاصی دارید حتما حتما بگید. ضمن اینکه یه قسمتی هم مخصوص فیلمای خوب به وب اضافه شده که بزودی پستای مرتبط با اونو هم میذارم.

اگر قالب خوب میخوایین میتونید از قالب های رایگان این ادرس استفاده کنید یا یه قالب اختصاصی سفارش بدید.  skylove.ir


یانوشکا .. ۹۶-۱-۱۹ ۶ ۰ ۶۰۸

یانوشکا .. ۹۶-۱-۱۹ ۶ ۰ ۶۰۸


1-ّبیایم و سال جدیدو بدون هیچ وابستگی فکری و عاطفی به کسی تا انتها سپری کنیم. ;-)

2- بزرگترین ظلم و ناعدالتی دنیا، بچه دار شدنه. بزرگترین خودخواهی ممکن. اینکه یه ادمی که خودش   زندگی کرده و دیده که چقدر سختی و ناعدالتی و مشکل داره، حاضر بشه یه موجود بی گناه رو وارد این همه بدبختی این دنیا بکنه. اونم صرفا بخاطر خودخواهی خودش. بخاطر ارضای حس عاطفی خودش و تجربه ی پدر و مادر شدن، تنها نبودن بچه ی بزرگترش!!!، حرف مردم، سر به راه کردن شوهر!!!!، حفظ بنیان خانواده و .. اینو خیلی کلی گفتم. حتی اونایی که توی اوج رفاه زندگی می کنن. چچه برسه به اونایی که سر تا ته زندگیشون بدبختی و بی پولی و ..

ضمنا هیچ پدر و مادری حق نداره سر بچش منت بذاره که زحمتشو کشیده. چون هیچ بچه ای به انتخاب خودش وارد زندگی نشده. این پدر و مادرش بودن که خواستن حضور داشته باشه..

ببهترین پدر و مادر اونایین که هرگز بچه ای رو خلق نمی کنن..

3- فرندز میبینم و مدام متعجب میشم از روابطشون. اینکه وقتی میبینن طرف مقابل واسشون ادم مناسبی نیست، بهش میگن و خیلی راحت همه چیز تموم میشه. هیچکس به دل شکستن محکوم نمیشه!!! هیچکس محکوم به تحمل طرف مقابل نیست مبادا طرف مقابل ازرده بشه. خیلی راحت همه چی تموم میشه. تعهد تا زمانی معنا داره که تعهد عاطفی ای وجود داره. و از طرف دیگه، به زبون میارن که دیگه نمیخوان با هم باشن. یهو ناپدید و گم و گور نمیشن!! یهو بی تفاوت نمیشن، با بی محلی و کم محلی طرف مقابلو خورد نمیکنن. 

4- یاد گرفتم که همیشه حرف دلمو مستقیم و روراست بزنم. بدون گوشه و کنایه. بدون تعارف و رودروایسی. و البته محترمانه. این همه عزیزم و فدات شمایی که ملت نثار هم میکنن، بدون اینکه حتی واسه هم احترام ساده قائل باشن، حالمو بد میکنه. اادم یا حرفی رو نمیزنه یا اگه میگه از ته دل میگه.

5- این روزا قلبم پر درده و ذهنم پر دغدغه. ولی مگه بدتر از اینارو از سر نگذروندم؟! پس اینم میگذره.. گاهی همه چی خیلی درد داره. گاهی که نه. بیشتر وقتا. ولی مگه راهی جز تحمل کردن هست؟! 

6- خدایا میشه محکم بغلم کنی؟! انقدری محکم که یه عالمه احساس امنیت کنم؟! 


یانوشکا .. ۹۶-۱-۱۶ ۹ ۰ ۵۰۴

یانوشکا .. ۹۶-۱-۱۶ ۹ ۰ ۵۰۴


این همه خستگی و تنهایی و ...

بیخیالش. حتما خاصیت بهاره..

:-)



یانوشکا .. ۹۶-۱-۱۵ ۰ ۰ ۳۱۰

یانوشکا .. ۹۶-۱-۱۵ ۰ ۰ ۳۱۰


ادرس کانال: @book_addict


+بخاطر خرابکاری ای که کردم، قالب وب کلا به هم ریخته :-\ درست میشه بزودی..

++ احتمالا بزودی اتفاقات متفاوتی توی وب کتاب و کانال میفته. امیدوارم همه چی خوب پیش بره.:-)

+++ شروع سال خوبی رو نداشتم. امیدوارم بقیه روزای امسال متفاوت باشن. 

++++ از هیچ کسی هییییچ انتظاری نداشته باشیم تا باورامون تخریب نشه..


یانوشکا .. ۹۶-۱-۱۴ ۱۰ ۰ ۶۹۵

یانوشکا .. ۹۶-۱-۱۴ ۱۰ ۰ ۶۹۵


1- تا همیشه یادم میمونه که ترم سه قطعا در صدر بیخودترین ترمای عمرم قرار داره. انقدری درسا و امتحاناش زیاد بود که چارشنبه ی پیش اخرین امتحانش رو دادیم!!! اونم درحالی که از اولین هفته ی بعد از عید، میانترمای این ترممون شروع میشه. دیروز هم دندونایی رو که تراشیده بودم تحویل دادم که انصافا بنظر خودم خیلی خوب شد. بالاخره این وسواس و دقت بیش از حد به جزئیات باید به یه دردی بخوره دیگه ;-)

2- از خرید کردن متنفرم. از توی بازار گشتن متنفرم :| کلا به مامانم میگم برو هرچی دیدی کوچیکترین سایزشو هم واسه من بگیر و بیار :-)))) دیگه اگه واااقعا مجبور بشم خرید کنم، دونه دونه توی مغازه ها نمیرم. از بیرون یه نگاهی بهشون میندازم، توی اولین مغازه ای هم که برم، خربدمو میکنم و تمام. واقعا توی بازار چرخیدن اعصاب پولادین! میخواد که من ندارم.

3- کلا هیچ ذوق و احساس خاصی هم  نسبت به عید ندارم. تنها تفاوتش با روزای دیگه تعطیل بودنشه. که خب البته به شدت از این ویژگیش استقبال میکنم :-)

4- این روزا خیلی خیلی زیاد کتاب میخونم و البته فیلم دیدن خیلی زیاد هم به برنامه هام اضافه شده. فیلمایی که دیگه تقریبا همه دیدنشون جز من :| خلاصه اینکه دارم تلاش میکنم خودمو به یه حد نسبتا خوبی توی این زمینه برسونم. چند وفت پیش گری آناتومی رو شروع کردم. اوایلش انقدر واسم جذاب بود که توی دو روز، سه فصلشو کامل دیدم. از بس شبا تا صبح هم نگاش میکردم که کلاسای صبحو کااامل خواب سپری میکردم :-))))) ولی بنظرم همه ی جذابیتش همون دو فصل اولش بود. بعدش دیگه دلم نخواست که ادامش بدم. فیلمی که 12 فصل ازش ساخته میشه، هر فصل هم 24 25 قسمت، یه ذره واسم عادی نیست. بنظرم یه جاهاییش دیگه واقعا غیرعلمی و غیرمنطقی بود و از یه جایی به بعد هم کلا فقط موضوع میشد روابط چندصدضلعی ادما و اینا که خب از حوصله ی من خارجه. الان همزمان، friends, game of thrones, how I met your mother, breaking bad, six feet under میبینم که خب احتمالا این سریالا رو همتون دیدید. ولی خب یه سریال دیگه هم هست که کشف خودمه :-)))) سریال colony که خب جدیده و تازه فصل دومش داره پخش میشه. واسه من که خیلی جذاب بود.شایدم دلیلش بی تجربه بودنم توی زمینه ی فیلم دیدن باشه. نمیدونم. ولی من دوسش دارم.

5- درمورد کتاب خوندن یه مدتی سعی کردم کتابای جدید و تازه های نشرو بخونم که انصافا یکی از یکی بدتر بودن. همگی کتابای به شدت زررررد. حالا هم که به لطف شو آف اینستا چارتا ادم پیدا میشن که کتاب بخرن، باید مطابق سلیقشون کتابای عاشقانه ترجمه بشه :-\

6- این فضای س.ی.ا.س.ی دم انت.خا.با.ت رو دوست دارم. جو مناظره های توی دانشگاه رو. حتی اگه تنها نیتشون این باشه که بهمون توهم داشتن ازادی بیانو بدن. این مدت خیلیا از جمله زیباکلام و علی مطهری و ... واسه مناظره اومدن اینجا که خب منم فرصتو از دست ندادم. به شدت این فضاهارو می پسندم.

7- هیچ وقت با چارتا ادم پوکرفیس تر از خودتون نرید سینما فیلم کمدی ببینید. اونم توی یه سینمای به شدت خلوت. خوب بد جلف رو دیدیم و تمام مدت پوکروار به هم خیره شده بودیم که واقعا الان باید بخندیم یعنی؟! البته انصافا قسمتای خوبی هم داشت. بخصوص اینکه من همیشه حمید فرخ نژاد رو دوست داشتم.

8- این سریال جدیدی که اومده توی نمایش خانگی، سریال عاشقانه! یکی دو قسمتش رو دیدم. به لعنت خدا هم نمی ارزه :-))))) حیف وقت و پوله واقعا. البته از فیلمی ک گلزار توش باشه، اصولا انتظاری بیش از اینم نمیره.

9- به تیم کاری رفیق چند ساله ی مجازی پیوستم و واااقعااا از ته دلم امیدوارم که کارش حسابی واسش رونق بگیره. البته که من این وسط مترجمی بیش نیستم. ولی خب توی این شیش سالی که کار ترجمه میکنم، این یکی بهترین و لذت بخش ترین کاریه که قبول کردم. بزودی حتما درموردش توضیح میدم.

10- توی یک هفته ی اخیر، خیلی تصادفی، یهو همه ی ادمایی که یا یه روزی من ازشون خوشم میومده، یا اونا از من، یا هر دو از هم!!! یهو یاد من کردن. اونم ادمایی که اسم هیشکدومشونو دلم نمیخواد بشنوم. مورد داشتیم طرف سابقا عاشق و دلباخته بوده، الان اومده گفته داری صد تومن دستی بهم بدی ؟؟!!! :| یا مثلا واسم نوبت دندون پزشکی بگیری؟! یا یکی دیگه یه پیام بی ربط فرستاده، بعدش که یه جواب دندون شکن گرفته، گفته من اصلا با تو کاری نداشتم!!! پیامو واسه همه ی کانتکتام فروارد کردم. فقط نمیدونم چرا فرداش هم دوباره اتفاقی واسه من پیامش فروارد شده!!!

جالبه که زمان چقدر میتونه ادما رو تغییر بده. اینکه دیگه حتی حاضر نباشی اسم خیلیا رو هم بشنوی.

11- قراره یه عضو جدید به خانوادمون اضافه بشه! خانواده ای که من توش بزرگترین نوه محسوب میشم و عضو جدید قراره کوچیکترین باشه. من میشم دختر خاله ی نی نی :-)))) 

12- تبدیل به یه موجود به شدت بی تفاوتی شدم که اصولا دبگه نه چیزی خیلی خوشحالم میکنه نه ناراحت. خیلی وقته که واقعا از چیزی ذوق نمیکنم و لذت نمی برم. دیگه حتی تکان دهنده تربن کتابا و فیلما هم، حسی رو توی وجودم زنده نمی کنن. هیچ ملایمت یا ترحم یا هرچیزی رو... حس میکنم دارم شبیه مورسو توی کتاب بیگانه ی آلبرکامو میشم :-)))))

فعلا بسه دیگه. زیادی چرت و پرت گفتم. امیدوارم بزودی چیزی بجز روزنوشتای بیخودی اینجا بنویسم :-)


یانوشکا .. ۹۵-۱۲-۲۶ ۱۴ ۰ ۵۰۳

یانوشکا .. ۹۵-۱۲-۲۶ ۱۴ ۰ ۵۰۳


انصافا من میخوام پست بذارم، ولی دستم به نوشتن نمیره :-\ اتفاقای مختلفی افتاده که اگه قبلا بود احتمالا میشد کلی پست ازش نوشت ولی وااااقعاااا دیگه دست و دلم به نوشتن نمیره. همتونو میخونم، اگرچه خاموش و بدون کامنت. امیدوارم خوب باشید. فقط وب کتاب همچنان آپ میشه :-)


یانوشکا .. ۹۵-۱۲-۲۶ ۷ ۰ ۳۷۵

یانوشکا .. ۹۵-۱۲-۲۶ ۷ ۰ ۳۷۵


اخرین پست وب کتاب رو حتما ببینید :-)


یانوشکا .. ۹۵-۱۲-۱۳ ۰ ۰ ۲۸۲

یانوشکا .. ۹۵-۱۲-۱۳ ۰ ۰ ۲۸۲


واقعا هیچ رغبتی به نوشتن و پست گذاشتن ندارم :-( صبح تا شبم هم به کتاب خوندن میگذره :-) 

همین دیگه. شما چه خبر؟! :-)


یانوشکا .. ۹۵-۱۱-۱۴ ۱۲ ۰ ۷۳۳

یانوشکا .. ۹۵-۱۱-۱۴ ۱۲ ۰ ۷۳۳


انتخاب واحد آخرین ترم علوم پایه هم انجام شد. میریم که یه ترم سبکو با چار روز تعطیلی در هفته !!!!داشته باشیم. 

کاش زودتر امتحانا تموم شه که کتابا مرا به سوی خود میخوانند :-)))))))

پ ن:کامنتا رو بدون جواب نمیذارم.فقط ممکنه چند روزی طول بکشه :-)


یانوشکا .. ۹۵-۱۰-۲۹ ۱۰ ۰ ۵۶۸

یانوشکا .. ۹۵-۱۰-۲۹ ۱۰ ۰ ۵۶۸


۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ... ۱۲ ۱۳ ۱۴