تایتل قالب طراحی سایت سئو قالب بیان


راستش تا چند ماه پیش واقعا درمورد خیلی از مسائل فکر میکردم که حق با منه و باید هرطوری که شده طرف مقابلو قانع کنم که من درست میگم! حاصلش میشد یه عالم بحث. از بحثای سیاسی سرکلاس گرفته تا بحثای فمینیستی تو جمع دوستانه. واقعا هم حاصلی جز اعصاب خوردی نداشت. ولی الان اصلا مثل قبل فکر نمیکنم. اولا بنظرم معیارا و سبک و محیط زندگی و خانوادگی آدما و شرایط زندگی و طرز تفکرشون به قدری متفاوته که هرگز نمیشه نظر هیچ کسی رو تغییر داد. درحقیقت توی بحثا فقط هرکسی مدام حرف و نظر خودشو تکرار میکنه بدون اینکه نظر طرف مقابل اهمیتی داشته باشه. و از طرف دیگه. همه چیز کاملا نسبیه. بنظرم توی دوره ای که الان داریم زندگی میکنیم حتی نمیتونیم معیاری واسه ی خوبی و بدی مشخص کنیم. حتی و حتی موضوعی مثل خیانت از دید یه عده نه تنها منفی نیست بلکه مثبت هم هست. هرکسی معیارا و اصول خاص خودشو داره و طبق اون همه ی مفاهیم واسش تعریف میشن. و اینکه خب اگه قرار باشه همه ی آدما مثل هم باشن و مثل هم فکر و رفتار کنن که اصلا شدنی نیست. ما نهایتا میتونیم آدمای شبیه به خودمون رو پیدا کنیم (که البته بازم تفاوتایی بینمون وجود داره) و سعی کنیم با اون آدما بیش از دیگران معاشرت داشته باشیم. خوبه که به نظر دیگران احترام بذاریم ولی احترام لزوما به معنای موافق بودن نیست و اینکه اگر خیلیییی روشن فکریم به عقایدشون با دقت فکر کنیم و اگر جنبه هایی داره که از نظرمون درست و منطقیه بپذیریمش.

تا چندماه پیش حتی اختلاف نظرای جزئی ای که توی فضای دوستانمون وجود داشت واقعا واسم عذاب آور بود. ولی بنظرم الان خیلی همه چیز خوبه. یه جمع دوستانه ی کوچیک داریم که بنظرم جز توی یه سری مسائل، هیییییچ نکته ی مشترک دیگه ای با هم نداریم. از آدم مذهبی گرفته تا آتئیست هم بینمون وجود داره. ولی همدیگرو همینطور که هستیم پذیرفتیم. با وجود همه ی اختلاف نظرا و اختلاف سبک زندگیمون. و اینکه یاد گرفتیم به حریم و عقاید همدیگه احترام بذاریم..

هنوز هم نمیتونم بگم صد در صد به این نقطه ی ایده آل رسیدم ولی قطعا با چندماه پیش خیلی فاصله گرفتم. شاید اسمش حذف صورت مسئله باشه ولی خبرگذاری های آزاردهنده رو چک نمیکنم، پیجایی که دوست ندارمو آنفالو میکنم و ... به همین راحتی.

فقط اینکه من اینجا هرچیزی رو که به ذهنم میرسه مینویسم چون بار ذهنیمو سبک میکنه. هرچند مسائل خیلی پیش پا افتاده ای باشه پس قطعا خیلی سلیقه ایه. اگر اینجا از خوب یا بد بودن چیزی حرف میزنم صرفا بر اساس معیارای شخصیمه پس نه حکم کلیه و نه صرفا درست.


دو مورد از اون نکاتی که امروز با تلاش زیاد سعی کردم ساده از کنارشون رد بشم و بپذیرم که اینا همش اختلاف سلیقه و سبک زندگیه و من اجازه ندارم کسی رو قضاوت کنم.

چندجا دیدم خانما کامنت گذاشته بودن که کار کردن و پول درآوردن صرفا وظیفه ی همسرمه. چون من کلفت و نوکر و خدمتکار نیستم که بخوام برم کار کنم. با لطافت زنانم سازگار نیست. من فقط باید اون پولا رو خرج کنم و کلاسای مختلف برم. ( چندجا نظرات این مدلی دیدم. و البته از سن 18 سال بود تا سی و چند سال)

توی یه کانال جامعه شناسی دیدم که یه آقایی (از جامعه ی آماری همون جامعه شناس) گفته بودن که اینکه روابط خارج از ازدواج دارن یه لطف در حق همسرشونه. چون به هرحال ایشون تنوع طلبن ولی اینکه با خانمای دیگه ای رابطه برقرار میکنن باعث ارضا نیازشون و پای بندیشون به خانواده و زندگی مشترکشون میشه. و حس میکردن دارن در حق همسرشون لطف میکنن. البته، چندین بار تاکید کرده بودن که اصلا به همسرشون حق چنین کاری رو نمیدن. در حقیقت فقط ایشون مجازن که پایه های زندگیشونو مستحکم کنن!

خونسرد باشید.. اینا فقط اختلاف سلیقست! بازم هست ولی ترجیح میدم به همین دو نمونه اکتفا کنم..


یانوشکا .. ۰۴ شهریور ۹۵ ، ۲۰:۴۱ ۱۴ ۸ ۴۸۷

نظرات (۱۴)

  • بای پولار
    سه شنبه ۹ شهریور ۹۵ , ۰۷:۱۱
    منم چند وقتیه رفتم تو فاز پاک کردن صورت مسئله. چون واقعا دیدم در توانم نیست بحث کنم. هرچند به شخصه به عقاید همه احترام می ذارم و هیچ وقت نخواستم کسی رو قانع کنم! ولی خب بعضی وقتا یکی می خواد من رو قانع کنه و بحث پیش می آد. و خب چقدر لحظات بدیه برام این مباحثه های پوچ و بی خود. چون اساسا آدمایی که گیر می دن به عقیده ی دیگران خودشون اصلا ذهن روشنفکر و منعطفی ندارن.
    • author avatar
      یانوشکا ..
      ۹ شهریور ۹۵، ۱۰:۴۶
      اره. حداقل اینطوری آدم اعصاب آرومتری داره..
  • مریم( تداعی آزاد)
    دوشنبه ۸ شهریور ۹۵ , ۱۶:۳۶
    فک کنم منظورت کانال فردین علیخواه بود :-) من نظرات خودشو دوست دارم ولی بعضا کامنتایی که براش میفرستن روی سرم شاخ سبز میکنه!! 

    • author avatar
      یانوشکا ..
      ۸ شهریور ۹۵، ۱۶:۴۸
      دقیقا ;-)
      من یه مدته دارم سعی میکنم کامنت نخونم.ن تو کانال ن اینستا ن وب. اعصابمو به هم میریزن :-))))
  • منتظر اتفاقات خوب
    شنبه ۶ شهریور ۹۵ , ۱۲:۲۴
    سعی میکنیم قضاوت نکنیم. ولی از اونجایی که داریم کنارهم زندگی می کنیم وقتی کسی واقعا داره تو چاه میره وشاید بقیه رو هم تو چاه میکشه باید یه همتی کنیم. هرچند کمی سخته ولی..
  • ree raa
    جمعه ۵ شهریور ۹۵ , ۱۳:۵۳
    مورد اخری که نوشتی اصن خوندم دلم میخواست سرمو بکوبم به میز:))) ! چه مرد فداکاری واقعا :)) اون جمله ی بعدش که خونسرد باشید این اختلاف سلیقس کمی کمک کردم تنفسم عادی شه:)) ! 
    چقدر پست خوب و منطقی بود حرفایی که زدی
    • author avatar
      یانوشکا ..
      ۵ شهریور ۹۵، ۱۴:۰۲
      حالا حتما پست این مرد فداکارو میذارم!
      :-)
  • معلوم الحال
    جمعه ۵ شهریور ۹۵ , ۱۱:۱۳
    آفرین بحث نکن : ) چون هیچ کس دنبال عقاید تو نیست، همه میخوان عقاید خودشون رو تحمیل کنن.
  • ستــ ـاره
    جمعه ۵ شهریور ۹۵ , ۰۹:۱۵
    من خیلی قبلا به این موضوع فکر کردم ... بارها توی بحث ها (به خصوص بحث های اخلاقی یا دینی یا فلسفی ) به نتیجه نرسیدم...چون که وقتی میخوای با یه نفر وارد بحث و گفتگو بشی یچیزی که خیلیی مهمه اینه که فرضیات هر دوتاتون یکی باشه! ولی استدلال ها متفاوت باشه و هر کدوم به دونتیجه ی متفاوت رسیده باشید ، حالا با بحث کردن میایم ببینیم نتیجه کدوممون بهتره! یا یکی میتونه یکی دیگه رو قانع کنه یا نه!
    ولی در اکثر بحث هایی که من داشتم فرضیات من و اونها با هم یکی نبود ... اونها به چیزهایی اعتقاد داشتن که من اصلا ندارم و هیچ استدلالی رو بر اون پایه انجام نمیدم. بنابراین تصمیم گرفتم توی اینجور چیزها بجث نکنم.

    آقای حامد درخشانی کامنت داده بودند و درمورد اقلیت و اکثریت و اینا... منم فعلا همون حس رو دارم... البته دیگه سعی میکنم بی گدار به آب نزنم...
    بحث و گفتگو مهارت های خاص خودش رو میطلبه... اول از همه هم باید یه سری آیتم ها چک بشه ببینی اصلا میتونی باهاش بحث کنی و آیا نتیجه میده یا نه (هرچند اون نظر تو رو تغییر بده)
    ولی خوب کمتر بحث میکنم. منم تصمیم گرفتم که آدمهایی رو که باهام اختلاف دارند رو محترم بشمرم و بیشتر به اونهایی نزدیک باشم که نظریاتمون نزدیکه...

    + البته توی هیچ بحثی نباید انتظار نتیجه ی سریع رو داشت! توی گفتگو هر کس حرف خودشو میزنه ... ولی بعدا در طول زمان ممکنه به حرفهای همدیگه فکر کنند... 

    • author avatar
      یانوشکا ..
      ۵ شهریور ۹۵، ۱۱:۴۲
      دقیقا همینطوره که میگی..
  • مژگان
    جمعه ۵ شهریور ۹۵ , ۰۸:۲۶
    سلام...
    درسته و موافقم...
    و اینکه بنظر من هرکسی ارزش اینو نداره ک بخوام وقتمو براش بزارم...
    پس سعی میکنم با کسانی معاشرت کنم ک مثل خودم هستن یا حداقل شبیه هم هستیم...
    چون بیشتر مواقع اینجور بحث ها ب نتیجه ی مثبتی هم ختم نمیشه...
  • بیوتن ...
    جمعه ۵ شهریور ۹۵ , ۰۰:۲۰
    البته خوب بودیا شوخی  میکنم :) هرچند الان چشمم به یکی از کامنتایی که توی وبم نوشته بودی افتاد قشنگ حس کردم اون لحظه دستت بهم میرسید خفم میکردی:))
  • پر هام
    پنجشنبه ۴ شهریور ۹۵ , ۲۳:۱۱
     احساس می کنم شما یه جورایی از بی حاصلی و ابتر موندن بحث هاتون به این نتیجه رسیدید که اصلا نمیشه دیگران رو قانع کرد . این استدالال درستی به نظر نمی رسه .
     شما میگید تربیت و سبک زندگی باعث میشه که کسی نظرش تغییر نکنه خب . این گزاره از کجا اومده ؟ منبعش کجاست ؟ قصدم مخالفت نیست اتفاقا خودم هم اخیرا به این موضوع فکر کردم . میخوام بدونم این حرف چقدر مستدل و مستنده. 

    در مورد نسبی بودن هم باز حرف دل من رو زدید .منم از خودم می پرسم حقیقت نسبیه ؟ما حقایق مختلفی داریم که به دیدگاه ها بستگی داره ؟ به نظرم نمیشه به این راحتی ها چنین حرفی زد . اخلاق رو مثال می زنم . ما برای بررسی هر چیزی باید اول یک سری تعاریف و مبانی مشخص کنیم و بعد هر دو طرف بحث باید اون تعاریف رو قبول کنند و بر اساس همون تعاریف بحث کنن . مثلا اخلاق رو چطور تعریف میکنید ؟به نظرم اخلاق یعنی باید ها نباید هایی که باعث میشه میان خواسته ها و تمنا های غریزی ما تعادل برقرار بشه . خواسته های غریزی ما همیشه ثابت هستند . پس راه های برقراری تعادل هم باید ثابت باشند . پس میشه گفت که اخلاق مطلقه . حالا شاید شما تعریف من از اخلاق رو قبول نداشته باشید . اونجاست باید سر این موضوع بحث کنیم .
    به نظرم این بی نتیجگی بحثا به سطحی بودن دانسته های ما مربوطه نه بحث "سبک زندگی". مطالعات ما عمیق نیست . ما برای خیلی از پدیده ها تعریف مشخصی نداریم . ما برای عقایدمون مبانی محکمی نداریم .ما دستگاه فکری نظام مندی نداریم . برای همینه که نمیتونیم دیگران رو قانع کنیم . من خودم هیچ وقت با کسی در مورد هیچ چیز بحث نمی کنم چون میدونم نه من نسبت به اون مقوله آگاهم و نه طرف بحثم  . 
    ببخشید پرحرفی کردم . من هم شرایطی مشابه شما داشتم و مثل شما دیگه بحث کردن رو کنار گذاشتم ولی قبول نکردم که "نمیشه به حقیقت واحد رسید" . اصلا خود این گزاره بحث خودشو میطلبه ! من هم حالا حالا دوست ندارم بحث کنم . 
    • author avatar
      یانوشکا ..
      ۵ شهریور ۹۵، ۰۰:۰۰
      من نه جامعه شناسم، نه نظریه پرداز و نه هیچ چیز مرتبط دیگه. اینا فقط نظرات منه و به احتمال زیاد اشتباه.همین!
      :-)
  • x
    پنجشنبه ۴ شهریور ۹۵ , ۲۲:۳۰
    من پیر شدم سر همین اختلاف مساله ! دقیقا همینه که میگی ... دو طرف حرف خودشونو تکرار میکنن بدون اینکه حرف دیگری رو بشنون چه برسه به این که در موردش فکری بکنن .... 
    من و یکی از ادم های خیلی نزدیک زندگیم  اختلاف سلیقه ی خیلی وحشتناک داریم .... میگم وحشتناک یعنی به زجراورترین شکل ممکن سر حساس ترین مسایل  با هم اختلاف سلیقه داریم .... هیچ راه حلی هم براش پیدا نشده ... چند ساله من حرف خودمو تکرار کردم و ایشون هم ! !اپسیلونی هم تغییر عقیده ای به سمت دیگری بین هیچ کدوممون اتفاق نیفته بلکه عقاید گذشتمون تثبیت تر هم شده :||||

    • author avatar
      یانوشکا ..
      ۴ شهریور ۹۵، ۲۲:۳۴
      بحث بی فایدست. باید یه لبخند زد و عبور کرد.
  • حامد درخشانی
    پنجشنبه ۴ شهریور ۹۵ , ۲۱:۴۹
    به نظرم بعضی آدما هر عقیده ای داشته باشن ارزش دوستی رو دارن
    فارغ از اختلاف نظرا میشه باهاشون رابطه داشت
    دقیقا با رعایت همون حریمایی که گفتید

    ولی یه نکته ای!
    برداشت آدما از مسائل مختلف نسبیه
    اما به نظر من یه سری چیزا هستن -مثل اخلاق- که معناشون کاملا مطلقه

    و در مرحله آخر،
    واقعا با اکثریت مطلق ملت نباید مستقیم کار داشت
    چون نظرشون عوض نمیشه و فقط اعصاب خوردی برات میارن
    (البته استثنا هم داریم)
    اما کسی که واقعا دغدغه این چیزا رو داره میتونه فعالیت مستقل و ایجابی داشته باشه به این امید که شاید یه روز این اکثریت مطلق تبدیل بشه به اقلیت و سطح فرهنگ جامعه یه کم به ایده آلا نزدیکتر بشه
    • author avatar
      یانوشکا ..
      ۴ شهریور ۹۵، ۲۱:۵۳
      منم فکر میکردم اصول اخلاقی مطلقن ولی با این چیزایی که تازگیا دارم میبینم ظاهرا در اشتباه بودم..
      درمورد کسی که دغدغه داشته باشه.. خب فقط دغدغه کافی نیست. قدرت هم لازمه. ولی بعید میدونم حتی سلبریتی ها هم چنین قدرتی داشته باشن..
  • در انتظار گودو
    پنجشنبه ۴ شهریور ۹۵ , ۲۱:۱۷
    اختلاف سلیقه مسئله‌ای نیست واقعا.
    بیشعوری افراد توی انتماب کلمات و متهم کردن آدم رو مجاب به بحث می‌کنه.
    البته من مدت‌هاس برای آرامش کنار کشیدم پری :)) 
    حتی وب ویری رو هم نمیخونم یا با ادکای بیشعور که بحث رو توی تحریک کردنت میبینن حرف عادی و‌روزمره هم نمی‌زنم
    • author avatar
      یانوشکا ..
      ۴ شهریور ۹۵، ۲۱:۱۹
      حتی واسه ی همین پست هم کامنت گذاشت!!!!!! و مثل همیشه نخونده وارد هرزنامه شد. ترجیح میدم واسه آدمایی که از نظرم خیلی بی ارزشن آرامشمو به هم نریزم. سلیقه ی من میگه که این شخص خیلیییی بی ارزشه. به همین سادگی ;-) 
  • masi Rika
    پنجشنبه ۴ شهریور ۹۵ , ۲۱:۱۵
    خیلی خوشحالم که با این دو تا مورد پایینی که ذکر کردی اختلاف سلیقه دارم!!خیلیییییی!!!:|
    البته نمیشه به این جامعه شناسی که گفتی خرده گرفت!!
    بعضیا در پی ارضای نیاز غیرآدمیزادیشون به هر ریسمون غیرمنطقی ای چنگ میزنن که با دلیل و برهان ثابت کنن اونی که میخوان درسته!!!
    دست خودشونم نیس!!
    فقط میتونم خوشحال باشم که تا حالا ازین مدل افراد دور و برم نبودن یا اگه م بودن هنوز اظهار فضل نکردن!!!
    • author avatar
      یانوشکا ..
      ۴ شهریور ۹۵، ۲۱:۱۷
      بهتره به نظرات متمدنانه ی دیگران احترام بذاریم ;-)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">