یه اخلاقی هست که تازگیا به خصوص بین دخترا میبینم و به نظرم خیلیییی زشته. اینکه چند ماه، یه سال، دو سال با یه آدمن و بعد که به هرررر دلیلی این ارتباط به هم میخوره شروع میکنن به گفتن اینکه وای چقدر بد بود و اصلا در حد من نبود!! و اون همش اصرار میکردااااا ولی من همش میگفتم نه!!! تا دیروز تعریفشو میدادن، یهو میشه بدترین آدم عالم و همش بدشو میگن. ولی من به شدت احساس میکنم اینا بیش از اینکه توهین به اون آدم باشه، توهین به خودمونه. اون آدم هرچی که باشه، خوب یا بد، یه روزی انتخاب و سلیقه ی ما و چه بسا فرد مورد علاقمون بوده. اگه به اون احترام نمیذاریم حداقل به انتخاب خودمون احترام بذاریم.
نکته ی بعدی هم اینکه یا ما به روابط آزاد معتقدیم یا نیستیم. اگه معتقدیم پس دیگه پنهون کاریمون چیه؟؟!! این اداها که من با هیشکی نبودم و نیستم چیه؟! اگه هم معتقد نیستیم، پس این ارتباطای نصفه و نیمه و چت کردنا چیه؟! بهتر نیست یکم تکلیفمون با خودمون روشن باشه؟! ما یه روزی یه آدمی رو دوست داشتیم و به هر دلیلی نشده که ارتباطمون حفظ بشه و تمام شده. همین! راز دوران رفاقتو توی روزای دشمنی برملا نکنیم. بد آدمای گذشتمونو نگیم. اگه به هر دلیلی یه آدمایی دیگه توی زندگیمون نیستن، حرمتشونو حفظ کنیم..
اینم که میگیم فلانی همش به من اصرار میکرد و من همش میگفتم نه!!!، خیلی دروغ بزرگیه. حتی مزاحمای احمق توی خیابون هم یکم دنبالت راه میفتن ولی اگه خودت چراغ سبز نشون ندی و قاطعانه رد کنی بعد چند دقیقه میرن. بلاتکلیفی خودمونو توی روابطمون گردن دیگران نندازیم.
پ ن 1: کاش یاد بگیریم آدما رو با چیزایی که توی انتخابش نقشی نداشتن نسنجیم. آدما رو با خانواده و خونه و دارایی پدریشون و سطح سواد خانوادشون و چهرشون نسنجیم. اینا به انتخاب خودشون نبوده.. قطعا گزینه های بهتری واسه سنجیدن وجود داره..
پ ن 2: من مریم مقدس نیستم و منم اشتباهات خاص خودمو توی زندگی داشتم. این چیزیه که این روزا شدیدا اصرار دارم به آدمای اطرافم بفهمونم. من نه توی غار بزرگ شدم، نه با دیدن یه پسر رنگم میپره و نه آدم صفر و بی تجربه ای ام. منم توی همین جامعه و اتفاقا توی یه خانواده ی غیرمذهبی بزرگ شدم. و خواه ناخواه تجربیات خاص خودمو داشتم. بابت تجربیاتم هم شرمنده ی کسی نیستم. بابت اشتباهاتم خودمو سرزنش میکنم خیلی وقتا ولی همون اشتباهات سال های گذشته باعث شده که الان تا حد خیلی زیادی از اشتباهات خیلی بزرگ جلوگیری کنم. دید و تصوری بهم داده که به دست اومدنش حاصل اون اشتباهات و خطاها بوده..
آدما به دوگروه معصوم و هرزه تقسیم نمیشن!!! آدما یه چیزی بین این دوتان. که البته واسه آدمای مختلف درجه بندی هاش فرق میکنه. پس به زور آدما رو توی این دوتا گروه جا ندیم!
پ ن 3:چرا واقعا میانترمای ما بعد یه ماه تموم نشده هنوز؟! با این حال وب کتاب آپ شده :-))))
نظرات (۱۷)
رخساره
پنجشنبه ۱۸ آذر ۹۵ , ۰۸:۰۷یانوشکا ..
۱۸ آذر ۹۵، ۰۸:۳۵لیمو
چهارشنبه ۱۷ آذر ۹۵ , ۱۵:۲۰یانوشکا ..
۱۷ آذر ۹۵، ۱۵:۲۸معلوم الحال
پنجشنبه ۱۱ آذر ۹۵ , ۲۱:۵۲یانوشکا ..
۱۲ آذر ۹۵، ۱۱:۳۸یک نویسنده
پنجشنبه ۱۱ آذر ۹۵ , ۱۴:۰۹یانوشکا ..
۱۱ آذر ۹۵، ۱۴:۳۷معلوم الحال
چهارشنبه ۱۰ آذر ۹۵ , ۱۰:۲۱منتظر اتفاقات خوب
سه شنبه ۹ آذر ۹۵ , ۱۹:۳۳یانوشکا ..
۹ آذر ۹۵، ۲۰:۱۸کروکودیل نیمه فمنیست
سه شنبه ۹ آذر ۹۵ , ۱۲:۴۵مثل زخم که نیاز به لخته شده خون و ترمیم بافت داره تا خوب بشه کامل، اینم همونطوره
فقط ایرادش اینه که تو جامعه ی ما پذیرش اجتماعی راجع به اونی که تو یه رابطه ست طوری نیست که اون آدم بعد از تموم شدن رابطه ش(حالا به هر دلیلی) بتونه از اون موارد ترمیمی استفاده کنه ... چه بسا اونایی که حتی به روابط باز معتقدن ، تو زندگی واقعیشون این قضیه هیچ نمودی نداره و حتی دوستای نزدیکشونم گاهی از رابطه شون خبر ندارن ...اینجاست که طرف وقتی به هم زد رابطه شو نمیتونه بره راجع به داستان، حقیقتا رو برای صمیمی هاش توضیح بده ...پس میشینه با حرفای خاله زنکی خودشو تخلیه میکنه تا بتونه اون ریکاوری رو تجربه کنه
یه جمله ی خوبی از یه دوستی شنیدم سالها پیش که همیشه جلوی ذهنمه
میگفت کسی که فرصت حرف زدن تو زمان و مکان مناسب و شکل مناسب رو نداشته باشه ، تو هر زمان و مکان و به هر شکل نامناسبی که فرصت پیدا کنه خودشو تخلیه میکنه
این شاید یکی از اون مورداست که ریشه ش نهایتا به همون بلاتکلیفی تو روابط میرسه
اتفاقا ادم تو این موقعیت به انتخاب خودش خیلی احترام میذاره و به نظرم این بد گفتنا بیشتر یه واکنشه،یه دلداری برای رفتن کسی که انتخاب چندان بدی نبوده .وگرنه اونایی که بدن که دیگه...
یانوشکا ..
۹ آذر ۹۵، ۱۴:۲۹نفس نقره ای
دوشنبه ۸ آذر ۹۵ , ۲۳:۲۲یانوشکا ..
۹ آذر ۹۵، ۱۴:۲۷معلوم الحال
دوشنبه ۸ آذر ۹۵ , ۲۲:۱۰یانوشکا ..
۹ آذر ۹۵، ۱۴:۲۶سیب سبز
دوشنبه ۸ آذر ۹۵ , ۲۲:۰۳یانوشکا ..
۹ آذر ۹۵، ۱۴:۲۶ree raa
دوشنبه ۸ آذر ۹۵ , ۱۳:۵۹یانوشکا ..
۸ آذر ۹۵، ۱۴:۳۳من .
دوشنبه ۸ آذر ۹۵ , ۰۷:۳۴یانوشکا ..
۸ آذر ۹۵، ۱۰:۳۳معلوم الحال
دوشنبه ۸ آذر ۹۵ , ۰۱:۳۶یانوشکا ..
۸ آذر ۹۵، ۱۰:۳۳هوپ ...
دوشنبه ۸ آذر ۹۵ , ۰۱:۰۳توی هر چیزی باید حرمت نگه داشت، حتی حرمت رابطه ی کوتاه مدتت و رازهاش... باید پذیرش اشتباه رو داشت و این خیلی سخته!
یانوشکا ..
۸ آذر ۹۵، ۱۰:۳۲pary daryay
يكشنبه ۷ آذر ۹۵ , ۱۹:۲۴یانوشکا ..
۷ آذر ۹۵، ۱۹:۴۲بای پولار
يكشنبه ۷ آذر ۹۵ , ۱۸:۴۴این قضیهی دوم هم به خاطر اینه که ما بین سنت و مدرنیته گیر افتادیم و بدجور داریم گندش رو بالا میآریم. بالاخره یا رومی روم یا زنگی زنگ. شاید به همین خاطر که من اصلا روی خوشی به روابط دوست دختر پسری توی این مملکت نشون نمیدم. چون از پنهان کاری و دروغ بدم میآد...
آدمی که دیگری رو به خاطر جبریات زندگیش قضاوت نکنه واقعا سطخ شعور و فرهنگ بالایی داره و خب بالعکس.
تو این مملکت عادت شده که همه چیز سیاه و سفید یا صفر و صد دیده بشه.
در ضمن این که اشتباه نکرده باشی مزیت نیست. اینکه ازشون درس گرفته باشی و دیگه تکرارشون نکنی امتیاز بزرگیه.
راستی خانوم دکتر خداییش هر پستت اندازه چندتا نوشته مطلب و حرف داره ها! آدم میمونه چطور کامنت بذاره براش.
یانوشکا ..
۷ آذر ۹۵، ۱۹:۴۲دایناسور
يكشنبه ۷ آذر ۹۵ , ۱۸:۳۲یانوشکا ..
۷ آذر ۹۵، ۱۸:۳۵