خواهر عزیز! برادر گرامی! دوستی که داری این متن را می خوانی:
اگر مشکلت تنها بودن است، اگر مشکلت حرف خانواده و فامیل است، اگر فکر می کنی به سنی رسیده ای که باید ازدواج کنی، اگر دوست دختر یا دوست پسر مناسب گیر نمی آوری یا آنهایی که گیر می آوری آدم های جالبی نیستند، اگر مشکلت سکس و مسائل جنسی است، اگر عاشق بچه داشتنی، اگه دلت جشن عروسی می خواهد!، اگه خانواده اذیتت می کنند و می خواهی مستقل بشوی، اگر اعتیاد داری، اگر یکی را می خواهی که خانه را تمیز کند و غذا بپزد، اگر یکی را می خواهی که کار کند و برایت لباس و ماشین و خانه بخرد، اگر دوست داری بروی شهر بزرگتر، اگر دنبال وام هستی، اگر حوصله ات سر رفته، اگر خوشی زده زیر دلت، اگر دانشگاهت تمام شده و سر کار می روی و دیگر نمی دانی چه کار کنی، اگر عاشق کسی شده ای و نمی توانی توی شهر کوچک بدون ازدواج کردن با او باشی، اگر می خواهی سربازی ات کم بشود، اگر می خواهی طرف مال خودت باشد و با کس دیگری نباشد!!، اگر فکر می کنی برای عروسی کردن دیر شده یا نگران حرف مردمی، اگر فکر می کنی بدون انسان دیگر، کامل نیستی...
چاره اش ازدواج کردن نیست!!
می توانی بروی با آنهایی که به این دلایل ازدواج کرده اند حرف بزنی و ببینی چقدر به هدف هایشان رسیده اند.
مواظب باش از چاله در چاه نیفتی...
ازدواج پروسه ای جداگانه دارد که به مسائل بالا هیچ ربطی ندارد و آنهایی که برای هدف های بالا ازدواج کرده اند همین دوستان شکست خورده ی خودمان را تشکیل می دهند... ازدواج، وظیفه ی شما نیست بلکه یک انتخاب از بین صدها انتخاب مسیر در زندگی است و می توانم هزاران هزار دختر بااستعداد در شعر و هنر را نام ببرم که بعد ازدواج شعرشان افت کرد یا نابود شد، یا اینکه مثل فروغ و سیمین و پروین اعتصامی و... بعد طلاق توانستند به جایگاه واقعی شان برسند، یا اینکه مثل رابعه و قره العین در جوانی کشته شدند.
این پست نمی گوید که ازدواج نکنید بلکه می گوید به همین سادگی ها ازدواج نکنید و قدر زندگی تان را بدانید تا بتوانید در صورت ازدواج، زندگی دو نفره ای را تجربه کنید که لذتی مداوم و شادی ابدی باشد نه تحمل و صبر...
ازدواج، بلوغ فکری می خواهد که خیلی از ما هنوز نداریم یا اینکه طرف مقابلمان ندارد.
دقت کنیم!!
تازه بعد از ازدواج یادمان باشد:
برای سرگرمی خودمان، برای نیاز به دوست داشتن کسی، برای سر به راه شدن همسر، برای تحکیم بنیان خانواده!!، برای حرف مادرشوهر و عمه و خاله، برای ادامه ی نسل و ماندن نام و فامیل و تخم و ترکه مان، برای رفع تنهایی، برای انجام وظیفه ی زنانه یا مردانه، برای نگذشتن سن بارداری، برای آمدن برکت به خانه، برای تنها نماندن بچه ی اول و همبازی داشتن او!!!، برای گرفتن یارانه ی بیشتر، برای عملی کردن آرزوهای خودمان که در بچگی عملی نشده روی کسی دیگر و...
بچه تولید نکنیم!!
بچه تولید نکنید...
ما بچه ها اسباب بازی و عروسک و آدم آهنی نیستیم که برای دنیا آمدن ما اینقدر راحت تصمیم می گیرید، ما وسیله ی سرگرمی و عشق ورزیدن و... نیستیم. ما یک انسان مستقل هستیم!
بچه دار شدن علاوه بر بلوغ فکری و روحی حتی به بلوغ جسمی و اقتصادی هم نیازمند است. آن کس که دندان می دهد نان نمی دهد. بلکه نان با دو شیفت کار کردن و تا صبح سگ دو زدن درمی آید.
و تازه اگر با آن همه تلاش نان هم دربیاید آن بچه نیاز به وقت و روح و... هم دارد.
و از همه مهم تر این سوال:
پس خودتان چه؟؟؟
بچه باید وقتی به دنیا بیاید که پدر و مادر بعد تولد او باز هم با یکدیگر سینما و کافه و مسافرت و... بروند. روابط شان کم نشود، عصبی نباشند و از هم فاصله نگیرند، به شغل و فعالیت های اجتماعی هیچ کدام لطمه نخورد، مواظب جسم و سلامتی و زیبایی خود بعد از بچه هم باشند، وقت برای کتاب خواندن و شعر گفتن و... داشته باشند و...
بچه داشتن حس خیلی قشنگی است. من هم دوست دارم! اما بچه همان چهار تا کلیپ بامزه ی داخل اینترنت و موبایل نیست. خیلی سخت است و خیلی تبعات دارد. اگر با همه ی آنها آشنا هستید و برای مقابله با آنها آمادگی روانی و جسمی دارید و هدفتان از بچه دار شدن خودخواهیتان نیست اشکال ندارد. خیلی هم خوب...
فقط یادتان باشد در صورت عدم آمادگی، شما نه فقط به آن بچه که به جامعه ای خیانت کرده اید که در آن کار، مسکن و... به اندازه ی کافی وجود ندارد و به دنیا آمدن هر فرزند تازه اقتصاد و شرایط اجتماعی را بدتر می کند...
سید مهدی موسوی
پ ن : نقاشی اثر li gui jun
نظرات (۹)
کروکودیل نیمه فمنیست
پنجشنبه ۱۸ آذر ۹۵ , ۱۰:۵۹و میدونی جالب تر از همه اینها چیه ؟ اینکه حداقل نود درصد ما آرمان گرا ها تهش افراد معمولی هستیم و درسته که همه با این نوشته موافقیم و میتونیم چندین صفحه در مضرات ازدواج های اینطوری بنویسیم ، اما آخرش، موقع تصمیم گیری که میرسه به همین مسخرگی ازدواج میکنیم ... برای دخترها اغلب با این توجیه که اگه این بهترین مورد باشه و من ردش کنم چی؟ یا اگه دیگه مورد دیگه ای نباشه یا از این یکی پولدار تر نباشه چی؟ برای پسرا هم اینکه اگه به آفتاب مهتاب ندیدگی و خوشگلی (و صد البته خوش هیکلی) و پولدار بودن این یکی گیرم نیاد چی؟ مدیونی اگه فک کنی ملاک ازدواج چیزی جز این چن تاست
جالبه یه دوستی میگفت اوایل که میخواستم رابطه ای رو شروع کنم به این که اون پسر چی از آرمان هاش میگه خیلی توجه میکردم ... اینکه طرف دوست داشت مثلا تو یه کلبه ی جنگلی زندگی کنه و با تبر خودش هیزم بشکنه و با دست خودش میوه جنگلی بچینه برای پارتنرش(حالا چه همسر چه دوست دختر)، اینا برام خیلی جلب توجه میکرد. اینکه طرف میگفت همیشه دنبال یه دختر اهل فکر بوده که بفهمه دغدغه هاشو و بعد از اینکه به هر دلیلی اون رابطه تموم میشد از دور یا نزدیک براش خبر میآوردن که طرف ازدواج کرده . با کی؟ یه دختر کدبانو که آشپزیش عالیه ، رنگ آفتاب مهتابو ندیده،درسته یه صفحه کتاب نخونده اما ترشی سیرش تو شهر مشهوره . آفتاب مهتاب ندیدن و آشپزی و فلان و بهمان ایراد نیست ... مهم فاصله ای هست که با اون آرمان داره
میگفت بعد از مدتی دیگه اگر کسی آرمانش رئال نبود خنده م میگرفت ...درسته که رئال ،به معنای واقعی نمیتونه آرمان باشه ولی آرمانگرا ها معمولا از سطح تخیل فراتر نمیرن یا اغلب آرمان هاشون به اصطلاح برای همون امر خطیر "مخ زنی" هست ، نه بیشتر از اون
چندوقت پیش که هنوز سرباز بودم با یکی از هم خدمتیا که یه سال از من کوچیک تر بود شروع کردیم به حرف زدن و از ازدواجش گفت و این حرفا ... بهش گفتم وضعیتتون چطوریه ؟ شروع کرد به گفتن و گفتن و گفتن و من هی علایم خطر میدیدم ... هی چیزایی که اون خوشش میومد خاطرات بدی بود که من تو گذشته م تجربه کرده بودم ...خیلی سربسته جوری که بار منفی ایجاد نکرده باشم بهش گفتم این کاری که داری میکنی رو ادامه نده. منطق بذار تو داستانت . آدمای منطقی مورد اعتماد ترن تا آدمای جوگیر و احساساتی
گذشت و گذشت تا آخر هفته گذشته که رفتم پادگان دیدن بچه ها
اولین لحظه ای که دیدمش جای سلام اینو گفت :مهدی بدبخت شدم . درگیر طلاقیم
بعد که منو دید میگه ای داد تازه الان یادم اومد که رو برجک چی گفته بودی ... هیچی دیگه امروز هم رفتن محضر و طلاق گرفتن ... به همین مسخرگی
فلسفه ای پشت داستان نیست
یانوشکا ..
۱۸ آذر ۹۵، ۱۲:۰۹مژگان
سه شنبه ۱۹ مرداد ۹۵ , ۲۳:۳۵یانوشکا ..
۱۹ مرداد ۹۵، ۲۳:۵۷مرد پاییزی
دوشنبه ۱۸ مرداد ۹۵ , ۱۸:۲۷یانوشکا ..
۱۸ مرداد ۹۵، ۱۸:۴۸•°*”˜♫ raha ♫˜”*°•
دوشنبه ۱۸ مرداد ۹۵ , ۱۷:۰۴یانوشکا ..
۱۸ مرداد ۹۵، ۱۷:۱۱مرد پاییزی
دوشنبه ۱۸ مرداد ۹۵ , ۱۶:۰۵یانوشکا ..
۱۸ مرداد ۹۵، ۱۶:۳۷مرد پاییزی
دوشنبه ۱۸ مرداد ۹۵ , ۱۶:۰۴یانوشکا ..
۱۸ مرداد ۹۵، ۱۶:۳۷✖پرنٌسِــpгคภςєςــسٌ .✖
دوشنبه ۱۸ مرداد ۹۵ , ۱۴:۲۰حرفی برا گفتن نموند ..
یانوشکا ..
۱۸ مرداد ۹۵، ۱۴:۵۲گل جان
دوشنبه ۱۸ مرداد ۹۵ , ۱۳:۵۳یانوشکا ..
۱۸ مرداد ۹۵، ۱۳:۵۶فاطمه :)
دوشنبه ۱۸ مرداد ۹۵ , ۱۲:۵۹یانوشکا ..
۱۸ مرداد ۹۵، ۱۳:۱۸